هوخت ، هومت و هورشت
گفته بودی درد و راز عشق چیست این همه انکار عاشق بهر چیست گفته بودم سرگذشت عشق تلخ است وسیاه اول عشقت ، معشوقت بینی همچو ماه گفته بودی عشق جزء تجربه ات راهی نیست در بر عاشق به جزء معشوق دگر ماهی نیست گفته بودم این همه عاشق بودن سود بود خانه عشقت ساخته بر رود بود گفته بودی شیرین میشوی فرهاد من جمله عشق میشوی فریاد من گفته بودم این مسیر هستش دو راه یا تو را ترک میکند یا می شوی از او جدا گفته بودی تقدیر در دست توست عشق و معشوقی نیز در دست توست گفته بودم دست بکش از این غرور آن سیاهی را رها کن غرق شو در شهر نور گفته بودی آخر قصه تو هم بازنده ای همچو من تلخی عشق را دیده ای
منتظر نظرات همه شما هوادارای عزیز هستم. نظرات شما عزیزان: جمعه 22 دی 1391برچسب:, :: 23:3 :: نويسنده : 3g
آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|